گردش در باغ بدون مامان
یادم نیست دقیقاً چه روزی بود ولی ماه رمضان بود من تو اداره بودم خاله جان زنگ زد که ریحانه را آماده کن با یاسمن ببرم باغ. حتماً بهت خوش گذشته .
ریحانه از درخت بالا میرود
چرا تنها ماندی یاسمن داره میره.
چی شده عزیزم چیزی رفته تو پات یا داری برا خاله جان ناز می کنی.
به کجا چنین شتابان
یاسمن تو هم بیا راه طولانی در پیش داریم تا برسیم به آینده
انشاالله به سلامت برسین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی