روزی که پارک تعطیل بود
ریحانه جان روزهای تعطیل عید تو بیشتر دلتنگ یاسمن می شدی هر وقت که صبح بیدار می شدیم همش می گفتی بریم پیش یاسمن، طول روز فقط سراغ یاسمن را می گرفتی برا همین بیشتر وقتها یا خاله زنگ میزد یا من باهم می رفتیم بیرون. اون روز خاله زنگ زد و گفت که ما تو پارک هستیم شما هم بیاین. ولی متاسفانه پارک تعطیل بود برا همین نشد که سوار بشین فقط دور زدیم.خوش گذشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی