ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

ریحانه کوچولو

مادر

 مادر... کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم چقدر مثل بچگیام لالاییاتو دوست دارم سادگیاتو دوست دارم خستگیاتو دوست دارم چادر نماز و زیر لب خدا خداتو دوست دارم کاشکی رو طاقچه ی دلت آینه و شمعدون میشدم تو دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم کاشکی میشد یه دشت گل برات لالایی بخونم یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم   بخواب که میخوام تو چشات ستاره هامو بشمرم پیشم بمون که تا ابد دنیارو با تو دوست دارم دنیا اگه خوب اگه بد با تو برام دیدنیه باغ گلای اطلسی با تو برام چیدنیه ...
5 تير 1391

عروس ریحانه

این عروس خانم را عمو جان عیدی بهت داده خیلی دوستش داری ولی چون صداش زیاده قایمش می کنم یک روز صبح از خواب که بلند شدی گفتی کو عروس؟ انگار خوابشو دیده بودی من هم دلم سوخت دادم کلی باهش بازی کردی بعدش دوباره قایمش کردم. این جا هم با عروس خانم دست دادی تا باهم برقصین. ...
31 خرداد 1391

باغ کوچک خاله

خاله محبوبه یک باغ کوچولو ولی با صفا خریده دیروز همگی با هم نهار رفتیم اونجا خیلی خوش گذشت. بعد از ظهر تو و یاسمن و سحر و فاطمه کوچولو حسابی خوابیدین. این جا وقتی عکس می گرفتم سحر و فاطمه اینجا نبودن. ...
31 خرداد 1391

دختر کدبانو

عزیز دلم دیروز می خواستم خونه را جارو بکشم نزاشتی همش می گفتی بده من جارو بکشم. وقتی تو، تو خونه هستی نمی زاری ظرف بشورم و یا جارو بکشم همش می خواهی که تو این کارها را بکنی. نمی دونم بزرگ بشی چی میگی.رو فرش که جارو مکشیدی وقتی روان حرکت نمی کرد می گفتی سنگینه. ولی رو کاشی راحت حرکت می کرد. دوست دارم عزیزم   ...
31 خرداد 1391